
اوکراین و افغانستان آینه عبرت غربگرایان/ جدی ترین تلاش آمریکا در حمایت از زلنسکی: برای شما دعا میکنم
شش ماه از سقوط دولت غربگرای اشرف غنی در افغانستان میگذرد. حکومتی که با وجود نزدیکی به آمریکا، نتوانست بیش از 3ماه در مقابل طالبان دوام بیاورد. شهرهای افغانستان یکی پس از دیگری پیش روی چشم نظامیان ناتو به روی طالبان گشوده شد و تنها اقدام دولتهای غربی خارج کردن نظامیان و بخشی از کارمندانشان از خاک این کشور بود. انفعال بایدن در حمایت از دولت همپیمان خود سبب شد تا اشرف غنی بزرگترین اشتباه خود را اعتماد به آمریکا بنامد.
اعترافات اشرف غنی پیام مهمی برای جهان داشت؛ پایان دوران هژمونی آمریکا رسیده است. مصداق دیگر این مسئله را در موضع چند روز قبل بایدن همزمان با آغاز تقابل نظامی روسیه و اوکراین میتوان یافت که گفته بود به اوکراین نیرو نمیفرستیم و تحریم پوتین فعلا در دستور کار نیست.
با وجود پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی بین اوکراین و روسیه و جمعیت کثیر روستباران این کشور، سیاست کییف پس از استقلال از شوروی عموما بر فاصله گرفتن از بلوک شرق و نزدیکی به آمریکا و جناح غرب استوار بوده است. سیاستی که مستقیما ناشی از هجمه رسانهای و تبلیغاتی آمریکا میباشد. بر اثر تبلیغات غرب این تفکر در ذهن اوکراینیها القا شد که پیشرفت و توسعه آنان در گرو اعتماد به اروپا و آمریکا بوده و روسیه همواره جهت کسب منافع خویش بدنبال تضعیف آنان است.
این درحالی است که پاسخ کشورهای رقیب به تمایل اوکراین برای تنش زدایی، نابودی تسلیحات هستهای این کشور و محدودیتهای سختگیرانه امنیتی بوده است. نکته جالب اینکه این محدودیتهای دفاعی به عنوان تضمین امنیتی به این کشور فروخته شد. همچنین اوکراین که در رویای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو به سر میبرد، به تمامی خواستههای آمریکا پاسخ مثبت داد. اما اکنون کیف مانده و وعدههای عملی نشده کاخ سفید در حمایت از او.
آمریکا که در جریان رقابتهای سیاسی با روسیه سعی در همراه کردن متحدین سابق مسکو با خود داشته، با راهاندازی مجموعهای از اعتصابات و تحصنها طی انقلاب نارنجی سال 2004 و اعتراضات 2014، عملا اوکراین را بدل به زمین جنگی کرد که در میان رقابت دو قدرت شرق و غرب گیر افتاده است.

مردم اوکراین که تحت تاثیر احساسات ناشی از اعتراضات سازماندهی شده 2014 کیف، یک کمدین را به ریاست جمهوری کشورشان برگزیده بودند، هیچگاه فکر نمیکردند زلنسکی آنان را به گرداب جنگ با روسیه بکشاند. ولادیمیر زلنسکی که با تکیه بر حمایت واشنگتن تبدیل به مهرهای برای آنان در رقابت با همسایه شرقی خود شده، اکنون به این مسئله پی برده که در نبرد نظامی با روسیه تنها مانده و تماسهای پیدرپی وی با رهبران اروپایی و آمریکایی نیز نتیجهای جز پیشنهاد به وی برای خروج از کشور و تهدید لفظی پوتین نداشته است.
این موضوع البته قابل پیشبینی بود. جان مرشایمر استاد مشهور و نظریهپرداز آمریکایی روابط بینالملل هفت سال پیش از رویکرد غرب در قبال اوکراین انتقاد کرده و گفته بود که غرب اوکراین را در مسیر خوشخیالی هدایت می کند که نتیجه آن نابودی این کشور خواهد بود.
مرشایمر طی یک سخنرانی تصریح کرده بود: سیاستی که من از آن حمایت میکنم یعنی بیطرفسازی اوکراین و ساخت اقتصاد این کشور و خارج کردن آن از رقابت بین روسیه از یکسو و ناتو از سوی دیگر، بهترین چیزی است که میتواند برای اوکراینیها رخ دهد.
وی گفته بود: آنچه ما (غرب و ایالات متحده) انجام میدهیم تشویق اوکراینیها به سختگیری بر روسهاست. داریم آنها را تشویق میکنیم که فکر کنند در نهایت به بخشی از غرب تبدیل خواهند شد، چون ما در نهایت پوتین را شکست میدهیم و راهمان را پیدا میکنیم، بنابراین زمان بهنفع ماست. این نظریهپرداز امریکایی در ادامه این سخنرانی اش عنوان کرده بود: اوکراینیها هم با این نگاه همراه شدهاند و تقریبا بهطور کامل به سازش با روسها بیمیل هستند و به جای آن میخواهند سیاست سختگیرانه در پیش گیرند.